اسرار اذان و اقامه - استاد سعادت فر - قسمت اول از هفتاد دو

اسرار اذان و اقامه - استاد سعادت فر -  قسمت اول از هفتاد دو

قسمت اول از سلسله گفتارهای کامل استاد سعادت فر در مورد اسرار اذان و اقامه در هفتاد و دو قسمت بهمراه فایل تصویری (کلیپ تصویری دارای زیر نویس) ، صوت سخنرانی و متن آن.

این قسمت شمل عناوین زیر می باشد:

  • مقدمات ورود به بحث
  • اذان و اقامه دارای اسرار عظیمه ای هستند.
  • نماز، خودش مقام و قرب است. وصل است. نه راه قرب و راه وصل!
  • بین عبد و خدای متعال راه و منزلی نیست!
  •  چرا باید به اسرار ( اذان ، اقامه ، نماز و ... ) توجه کرد؟
  • چرا به نماز " الصلوة" گفته شده؟ این خودش یک سرّ است.
  • چرا سجده می کنیم؟
  • اصل نماز به معنای دعا است. اما کدام دعا؟ یعنی درخواست حاجت؟!
  • بین دعا و سوال فرق است!
  • نماز به معنای تعظیم است و بزرگداشت.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ بِهِ نَسْتَعِینَ إِنَّهُ خَیْرٌ نَاصِرٍ وَ مُعِینَ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللَّهِ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ ‏عَلَى أَعْدَائِهِمْ الجمعین اللهم إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ.


خوب به یاری خدای عزوجل، انشاالله می خواهم از امشب بحثی را پیرامون سر اذان و اقامه در خدمتون شروع کنیم. تقریبا اون حالا مقدمات و مقارنات نماز، راجع به سر طهارت، مکان، پوشش، وقت و قبله، الحمد الله نکاتی مطرح شد. 


اذان و اقامه دارای اسرار عظیمه ای هستند.

اذان و اقامه دارای اسرار عظیمه ای هستند.

حالا دیگه وارد کَاَنّه خود نماز میخواهیم بشویم و حتی مدت ها قبل یکی از اساتید می فرمودند کی به خود نماز می رسیم؟ من خیلی علاقه مندم و آرزو دارم ببینم سرّ خود نماز رو کی وارد می شیم؟ حالا ان شالله از امشب می خواهیم وارد سرّ درواقع خود نماز و اذان و اقامه بشویم.


همین جا ابتدا عرض بکنم که اذان و اقامه دارای اسرار عظیمه ای هستند، و هر جزء جزء اون ها واقعا دارای سری است. اولا چرا اذان؟ چرا این تکبیرات؟ و نکات شریفه ای، مثلا شما ببینید اذان و اقامه با اسم شریف الله شروع میشوند و با اسم شریف الله خاتمه پیدا می کنند. ببینید: "الله الکبر" بعد" لااله الا الله"
شروع هردو با اسم جلاله و ختم اونها با اسم جلاله است. اینها چرا؟ اینها اسرار است.


نماز، خودش مقام و قرب است. وصل است. نه راه قرب و راه وصل!

نماز، خودش مقام و قرب است. وصل است. نه راه قرب و راه وصل!

حالا اما امشب یه مقدمه ابتدا خدمت شما شروع بکنیم اول یه نکته ی بسیارمهم و جالب رو دقت بکنیم. ببینید آقا! نماز، خودش مقام و قرب است. وصل است. نه راه قرب و راه وصل! راه نیست. حالا چرا راه نیست؟ چون آقا ... اصلا یه سوال من اینجا مطرح بکنم.گاهی اوقات دیدید بعضی ها سوال میکنند راه های سلوک الی الله چی هستند؟ یه سالک از چه راهی باید حرکت بکند؟ یا بعضی سوال های دیگر مثلا منزل هایی که بین سالک و خدای متعال است چند منزل است؟ خوب در جواب این ها چه باید گفت ؟


بین عبد و خدای متعال راه و منزلی نیست!

بین عبد و خدای متعال راه و منزلی نیست!

بله، اگر راهی هم هست اون راه خود تویی. خود منم. اگر من خود رو بردارم دیگه منزلی نیست. و این حالا عرض کردم گاهی گفته می شود "راه های سلوک الی الله "بهتره اینجور بگیم، بگیم راه های برداشتن خود. بله! برای این که من خودم رو از میون بردارم؛ که همون تعبیر جناب حافظ (علیه الرحمه)، "تو خودت حجاب خودی، حافظ ازمیان برخیز". بله باید بیاییم ببینیم راه های برداشتن خود چیه؟ من از کجا باید شروع کنم؟ آیا می توان یه دفعه خود رو برش داشت؟ یا باید از یک مسیری رفت؟ پس راه نیست! حالا این شعر جناب حافظ که عرض کردم یه بیت شعر دیگری هم داریم اونم جالبه"
یک قدم بر نفس خود نه ، دیگری بر کوی دوست ]يک قدم بر خويشتن نه ، وان يکي در کوي دوست[ تو اگر یه قدم بر خودت بگذاری قدم بعدیت بر کوی دوسته، این راهی نیست .خیلی زیباست این بیت شعر:
یک قدم بر نفس خود نه دیگری بر کوی دوست
بعد هرچه بینی دوست بین با این و آنت کار نیست


ما دیگه کاری نداریم. حالا پس اولا ما راه نداریم، راه ها اینهاست. این یه مطلب. بر همین اساس عرض می کنیم نماز وصل است، مقام قرب است. نه یه راه باشد، عین قرب است. عین وصل است. که بعد این رو انشاالله خدمت شما می رسیم بیشتر توضیح میدیم خدمت شما.


چرا باید به اسرار ( اذان ، اقامه ، نماز و ... ) توجه کرد؟

چرا باید به اسرار ( اذان ، اقامه ، نماز و ... ) توجه کرد؟

و یه نکته دیگر هم اینجا اضافه بکنم خدمت شما. ببینید آقا! علت اینکه حالا ما به این اسرار توجه میکنیم، میفرمایند چون ما یک حقیقت داریم و دیگه اونچه که وجود دارد اینها دال بر اون حقیقت اند، پس بنابر این اگر انسان نشناسد اینها رو، اونوقت به اون حقیقت نمی تواند برسد.


من اگر نفهمیدم اذان یعنی چی؟ چرا چهار تا الله اکبر اول اذان است؟ چرا اول اذان دو بار الله اکبر گفته شده؟ چرا آخر مثلا فرض کنید اقامه یک مرتبه لا اله الا الله است؟ یا حتی چرا فصول اذان و اقامه جفت هستن ؟دوتا دوتاست. چرا دو بار شما میگید اشهدان لا الا الله؟ چرا دوبار میگید حی علی الصلوه؟ چرا دوبار میگید حی علی خیر العمل؟


خوب اگر اینا رو من نشناسم اونوقت به اون حقیقت دست پیدا نمی کنم. درواقع بنده یه مثال عرض بکنم . همه ماها، شما چیزایی در خواب می بینید. اما معبر چه کار می کند؟ معبر از اسمش پیداست. یعنی عبور دهنده، کسی که شما رو از صورت خیالی به حقیقت عبور می دهد. این شد معبر. چون بین این صورت خیالی که شما در خواب دیدید؛ این که میگم صورت خیالی، چون اکثر این خواب ها گاهی تمثلات قوه خیال است. بین این ها و اون حقیقت یک رابطه ای وجود دارد. شما حقیقت رو نمی دونید معبر میاد شما رو عبورتون میدهد. حالا در واقع این ها یک عبور دهنده ای است. این اسرار مارو عبورمون میده. معبری است در واقع. اونوقت می فهمید پس این نماز قرب است. عین قرب است. این اذان عین قرب است. این اقامه عین قرب است. و الی آخر.


چرا به نماز " الصلوة" گفته شده؟ این خودش یک سرّ است.

چرا به نماز " الصلوة" گفته شده؟ این خودش یک سرّ است.

خوب حالا ما یک مطلب دیگه هم ابنجا باز مقدمتا در خدمتون امشب عرض بکنیم راجع به خود کلمه " الصلوة" ، که در زبان عربی به نماز گفتند " الصلوة" و در قرآن کریم به کار برده شده است. " اقم الصلوه لذکری" خوب معنای ظاهری همون که اگر از ما بپرسند الصلوة یعنی چه ؟ میگیم الصلوة یعنی نماز . اما این خودش یه سرّ است ،چرا به نماز الصلوة گفته شده است؟ ریشه الصلوة یعنی چه؟ و علت اینکه ما به نماز گفتیم الصلوة، وجه اون تشابه و سنخیت بین این معنا و نماز چه بوده است؟


حالا اینجا معانیست که بنده به برخی از اونها اشار بکنم ، یه مطلب بسیار شریف و جالبی رو درکتاب "المنجد" که کتاب لغت است.در ذیل لغت الصلوة مطرح می کند. میگه که الصلوة به (واو) ، نه الصلاة که ما در فارسی با لا می نویسیم؛ ایشان میگوید این الصلوة که با واو نوشته می شود "ارتفاع العقل الی الله" یعنی بالا رفتن عقل به سوی خدا. که "لکی نسجد له نشکره و نطلب معونته" ببنید میگه اصل این کلمه به ارتفاع العقل است، وقتی عقل بالا میاد، درک بالا میرود این میشود الصلوة.


پس علت اینکه به نماز، نماز گفته شده است ، چون این عمل یعنی ارتفاع العقل، بالا آمدن عقل، اونم "الی الله تبارک و تعالی ".


چرا سجده می کنیم؟

چرا سجده می کنیم؟

و جمله ی جالبی که در ادامه دارد میگوید که ،چرا شما سجده می کنید؟ سجده ببینید دیگه فنا است. منتهی خضوع است. شما به خاک میوفتید. چرا این کارو می کنید؟ چون عقل شما بالا آمد، خالق رو دیدید، اون عظمت رو دیدید، بعد دیدید عقل شما میگه در برابر این عظمت منتهی تعظیم رو بکن. اونوقت من به سجده میوفتم. من به خاک میوفتم. دیگه از این بیشتر کاری نمی تونم انجام بدم. با توجه به محدودیتی که در عالم ماده و مادیات است، من بیش از این نمی تونم. حالا انشالله وقتی وارد بحث سرّ قرائت بشیم اونجا نکات شریفه ای است. که در حال قیام و قرائت یک سرّه؛ بعد یک دفعه از قیام به رکوع میریم، و بعد از رکوع به سجده، که آخرین مرتبه خضوع است.
میگه این عقلش او رو وادار کرد. این یک عمل آگاهانه است. نه یک عملی که از روی دستوری که چیه من نمیدونم. بعد اون موقع من افتخار می کنم سجده بکنم، افتخار می کنم در برار این عظمت به خاک بیوفتم. و بعد افتخار می کنم که او اجاز داد من براش سجده بکنم. اونم با اون عبارت بلندی که بگم "سبحان ربی الاعلی و بحمده".


اونوقت ببینید امام صادق(ع) -که خودش در واقع این حقیقت است- بعد اونوقت راوی میگه من نشسته بودم دیدم حضرت پنجاه مرتبه (البته در نماز خونه و فردی شون بوده) شمردم "سبحان ربی الاعلی و بحمده" رو گفتند.


یا گاهی اوقات، در بحثی که چهار شنبه شب داشتیم حالا همین جا عرض بکنم به مناسبت این که جملش یادم اومد ،از هفته قبل چهار شنبه ها یه بحثی رو پیرامون شرح دعای کمیل شروع کردیم. که اولین جلسش همین چهارشنبه گذشته بود که شروع کردیم. اونجا به مناسبت این که اول بحثمون راجع به شخصیت جناب کمیل شروع کردیم که کمیل کی هست که چطور شد که حضرت این دعا رو بر دست او به ما نصیب کردند و واسطه ی فیض شد جناب کمیل؟ بعد عرض کردم که چون کمیل حالا بحثش مفصل بود؛ یکی از اون هشت زاهدی بود که در کوفه مطرح بودند. هشت نفر بودند در کوفه در اون عصر که جز زهاد بودند. که بعد اسامی اون هشت تا رو شمریدیم که یکی از اون ها ربیعین خیفم ]ممکن است نگارش اسم اشتباه باشد[ بود که به مناسبت اسم ایشون این جمله یادم اومد. امام صادق(ع) در مورد این جناب ربیع می فرمودند که او کسی بود که یک شب رو در سجده به سر می برد. امام صادق(ع) تعریف عبادت او را می کند. حالا غرضم این که بعد این سجده چون با ارتفاع عقل است. اینه. پس اصل نماز ببینید اینه. پس نماز نمی دونم یک خم و راست شدنه، عادته و امثال اینها نیست. ارتفاع العقل است. اونوقت ببینید چه اسمی انتخاب شده است برای این عبادت. و خود این اسم چقدر به طرف آگاهی میده. که آقا من اگر کارم رو تعطیل می کنم میام، مسجد میام، جماعت میام، صبح میام، من این کارم یک عمل آگاهانه است. عقل من منو وادار می کنه ، عقل من منو می کشونه میاره، نه چیز های مادی و دنیایی و امثال اینها.


اصل نماز به معنای دعا است. اما کدام دعا؟ یعنی درخواست حاجت؟!

اصل نماز به معنای دعا است. اما کدام دعا؟ یعنی درخواست حاجت؟!

خوب این یک تعریف راجع به معنی الصلوة که در ورودمون به بحث خود اسرار نماز جالبه. و بعد یک معنای دیگر ایشون میگه " الصلوة اصلها الدعا ". یک جمله دیگه هم گفتند که اصل نماز(کلمه الصلوة) به معنای دعا است. و علت این که به نماز گفته شده هم این است ، چون این هم یک نوع دعاست حالا اینجا خیلی جالبه من خدمت شما عرض بکنم. بازم این کلمه رو ما گاهی اوقات به اصل معناش توجه نمی کنیم، بله الصلوة به معنی دعاست، اما دعا، یعنی همین دعایی که ما ازش معنا میفهمیم؟! یعنی درخواست حاجت؟! اینه؟ یا نه؟ درخواست حاجت رو که بهش میگن سوال.

 


بین دعا و سوال فرق است!

بین دعا و سوال فرق است!

به خاطر همین شما می بینی در دعا ها در دو چیز آمده. مثلا تو دعای ابوحمزه:
" الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي"
ببینید اول میگه أَدْعُوهُ ، هم عبارت اوایل دعاست. بلافاصله می فرماید:
" الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي"
"خدایا شکرت وقتی دعا میکنم اجابت میکنی" بعد این تعبیرها رو با هم مقایسه بکنید! " أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي دعا می کنم اجابت میکنی". اما " أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي سوال میکنم بهم میده" . پس فرق است بین دعا و سوال. سوال یعنی همین خواهش ها و درخواستهامون. اما دعا "ادعونی استجب لکم". یعنی او رو طلب کردن، او رو خواستن. پس اگر به نماز هم گفته شده است "الصلوه الدعا" یعنی شما این نمازتون طلب اوست، وصول اوست، و مقام قرب اوست.

 


نماز به معنای تعظیم است و بزرگداشت.

نماز به معنای تعظیم است و بزرگداشت.

بعد میفرماید : "وقیل اصلها فی الغه التعظیم" اینهم یک نکته جالب دیگری است. میگوید در لغت الصلوة به معنای تعظیم است، بزرگداشت. پس علتی که به نماز گفته شده است الصلوة چون این تعظیم الله عزوجل است. تعظیم مراتب دارد. اصلا خود آمدن شما به مسجد تعظیم است. آقا شما سجاده پهن کردنتون تعظیم است. حتی گاهی اوقات شما با لباس منزلتون نماز نمی خوانید. یک لباس مناسب می پوشید حالا عبا می پوشید یا یک لباس مناسب می پوشید، این خودش تعظیم الله عزوجل است. ابن از مقدمات گرفته و حتی رو به قبله ایستادن و حتی وقت رو مراعات کردن و تا بعد خود فصول نماز از اذان و اقامه و قرائت اینها تعظیم الله عزوجل هست.


و بعد ایشون میگوید :"و ثمیته الصلوه المخصوص الصلوه" میگه علتی که به اون نماز مخصوص، همین نماز های یومیه ی ما گفته شده است نماز، "لما فی من تعظیم رب تعالی و تقدس" میگه چون این نماز همراه با تعظیم الله عزوجل هست بهش گفتنه شده است نماز. این یک معنا. 


یک مطلب دیگه هم حالا فکر کنم یک مقداری بحثمون طولانی شد و میگذارم جلسه آینده خدمتون عرض کنم، بحث جالب دیگه هم اینجا داریم راجع به همین بحث نماز که چرا بهش الصلوة گفته شده و یه معنای نسبتا طولانی است که در یه کتاب لغت دیگری هم گفته شده اون رو هم هفته آینده عرض میکنم که بحثمون طولانی نشه.
ببینیم که پس اصل نماز یعنی این. که حالا انشاالله بریم سراغ ... فکر می کردم این بحث گفته میشه و یکی دوتا روایت جالب داشتیم راجع به اصل نماز که میمونه ان شالله برای جلسات بعدمون. خدا انشالله روزی بفرماید و توفیق فهم و درک و بعد به کار بستن اون هارو انشالله در نمازهامون روزی بفرماید. سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ....

اسرار اذان و اقامه - استاد سعادت فر - قسمت دوم از ...
چرا پیامبر بلال را موذن کرد؟

Related Posts