اسرار اذان و اقامه - استاد سعادت فر - قسمت چهارم از هفتاد دو

serr-azan-eqameh-saadarfar-c04-www.azangoo.ir

عناوین قسمت چهارم سخنرانی استاد سعادتفر در مورد "سرّ اذان و اقامه" به شرح زیر می‌باشد.

• اسم در نزد اهل لغت و اهل معرفت یعنی چی؟
• اسم ذات احتیاج به اسم دیگر دارد.
• "الله" یعنی خود اون ذات. نه لفظی که دلالت بر اون ذات می‌کند.
• لفظ شریف "هو" یعنی اون هویت مطلقه.
• لفظ شریف "الله" ذاتی را نشان می‌دهد که قابل وصف نیست.(ذات نامحدود)
• اصلاً "الله" رو نمی‌شه به چیزی ترجمه کرد و معنا کرد. چرا؟
• معنای لغوی و ریشه "الله": یعنی آن ذاتی که عقول در آن حیران‌اند.
• "الله" موصوف همۀ اسماء دیگر حق است.
• سه آیۀ زیبای سوره حشر در مورد اسم شریف "الله".
• رسیدن به مقام شهید با خواندن سه آیۀ زیبای آخر سورۀ حشر.
• معنای اکبر در "الله‌اکبر"، علت شروع اذان با تکبیر و " اَشهدُ انْ لا اِلٰهَ الا الله " و ...
• حالا چرا اذان با "الله‌اکبر" شروع می‌شود؟
• لفظ شریف "الله" چند مرتبه در قرآن به‌کاربرده شده است؟

لازم به ذکر است این قسمت نیز به همراه فایل ویدئویی (کلیپ تصویری دارای زیرنویس) و صوت سخنرانی می‌باشد.

خُوب، بحث ما پیرامون سرّ اذان و اقامه بود. حالا امشب به یاری خدای عزوجل، ابتدا می‌خواهیم معنای "الله" و "اکبر" رو خدمت شما مطرح کنیم؛ تا یک مقدار به سرِّ این اسم مبارک بیشتر نزدیک بشیم. و بدانیم که چه سرّی است که در نماز، شروعِ نماز ما با تکبیر است؛ و در هر فصلی برای رفتن به رکوع و سر برداشتن از رکوع همش تکبیر [گفته می‌شود]؛ و اذان و اقامه ما نیز با تکبیر شروع می‌شود؟
حالا ابتدا راجع به الله‌اکبر، اولاً این‌که گفته می‌شود الله اسمی برای ذات است؛ اجازه بدین من اول معنای کلمه اسم رو خدمت شما مطرح بکنم. اسم یعنی چی؟


اسم در نزد اهل لغت و اهل معرفت یعنی چی؟

اسم در نزد اهل لغت و اهل معرفت یعنی چی؟​

آقا، می‌فرمایند اسم در عُرفِ لغت یه معنا دارد و اون یعنی لفظی که دلالتِ بر مسمی می‌کند. یعنی دلالت می‌کند بر یه شخص یا بر یه چیز. به این میگن اسم. مثلاً شما میگی فرض کن "درخت"، این اسم دلالت می‌کند بر اون مسمی. این معنا در اصطلاح اهل لغت است. اما در نزد اهل معرفت یه معنای دیگری دارد و اون اینه می‌فرمایند: اصلاً کلمۀ اسم، یعنی ذات با یک تَعیُّن خاص. حالا من یه مثال بزنم که یه مقدار مطلب انشا الله برای همه قابل‌توجه بشود. مثلاً شما می‌گویید: کلمه "مِنْبَر". در اصطلاح اهل لغت این "مِنْبَر" یه لفظی است که دلالت می‌کند بر این مسمی، این چوب‌ها با این هیئت خاص. اما گفتیم در نزد اهل معرفت " مِنْبَر" درواقع خود این ذات است. حالا به کلمه " مِنْبَر" توجه بکنید، کلمه " مِنْبَر" از مادۀ " نَبر" است. نَبر به معنای اون ارتفاع صوت است. بعد " مِنْبَر" یعنی محلی که درواقع بر آن ارتفاعِ صوت است. شخص می‌آید روی اون می‌نشینه چون بالاتر از بقیه قرار می‌گیره صداشو می‌تونه بالا بیاره و به همه برساند.


اسم ذات احتیاج به اسم دیگر دارد.

اسم ذات احتیاج به اسم دیگر دارد.​

اسم یعنی این ذات، یعنی همین حالتی که هست. پس بنابراین اون اسمی که می‌گیم ذات است؛ خود این درواقع احتیاج به یک اسم دیگر پیدا می‌کند. یعنی شما وقتی می‌گویید "مِنْبَر"، لفظ نیست. یعنی خود این هیئت. حالا برای اینکه در ذهن ما این هیئت تجسم پیدا بکند؛ ما اولاً یه لفظ براش میاریم که اون لفظ اون وقت یه مفهوم دارد [که] اون مفهوم دلالت می‌کند بر این. بنابراین می‌فرمایند این "اسمی" که در عُرف اهل لغت میگن، درواقع اسمِ اسمِ اسم است. پس کلمۀ اسم، اینکه می‌گیم: حالا "الله" اسم است؛ نه! قرضم این بود که شما این معنا رو توجه کنید.


"الله" یعنی خود اون ذات. نه لفظی که دلالت بر اون ذات می‌کند.

"الله" یعنی خود اون ذات. نه لفظی که دلالت بر اون ذات می‌کند.​

پس الله اگر گفته می‌شود اسم است نه این‌که الله یه لفظی است، ال و لام و حمزه و لام و ها (الله) که این‌ها دلالت می‌کند بر اون ذات.نه! بلکه الله خود اون ذات است. عنایت فرمودید؟ بر همین اساس می‌فرمایند: همون طور که کنه ذات هرگز شناخته نمی‌شود؛ لفظ شریف الله هم هرگز معنایش را کسی نمی‌تونه بفهمد. دقت کردید؟! الله یعنی خود اون ذات. نه لفظی که دلالت بر اون ذات می‌کند. خیلی فرق است.


لفظ شریف "هو" یعنی اون هویت مطلقه.

لفظ شریف "هو" یعنی اون هویت مطلقه.​

بک مثال دیگه عرض بکنم.(مثال نیست توضیح است.): اسم شریف "هو"، لفظ "هو" که باز اعظم است درواقع به یک معنا از اسم شریف الله. وقتی شما میگید "هو"؛ این درواقع به یک معنا اشاره نیست. یعنی اون خود هویت مطلقه رو داره به شما نشان می‌دهد. گاهی اوقات می‌گویید "هو" به‌عنوان ضمیری که درواقع داره دلالت می‌کند بر یک شیئی. نه! اینجا لفظ شریف "هو" یعنی اون هویت مطلقه، خود اون. که بعد اگر بخواهیم این‌رو معرفی بکنیم و تو ذهنمون بیاریم؛ این خودش احتیاج به یه اسم دیگه دارد که باید یه لفظی انتخاب بشود.


لفظ شریف "الله" ذاتی را نشان می‌دهد که قابل وصف نیست.(ذات نامحدود)

لفظ شریف "الله" ذاتی را نشان می‌دهد که قابل وصف نیست.(ذات نامحدود)​

یه نکته ظریف دیگه ای هم دربارۀ لفظ شریف الله است می‌فرمایند: این "ه" که آخر الله است؛ همین "ه" اشباع شده و بعد شده لفظ شریف "هو". پس الله، اون ذاتی که می‌خواهد ذاتی را نشون بده که قابل وصف نیست؛ کانه اسم ندارد؛ رسم ندارد؛ یه ذات نامحدود. به خاطر همین اونوقت بعد از آن درواقع لفظ شریف "اکبر" آمده. که حالا اون رو انشا الله بعد توضیح بدیم؛ اون وقت یک مقدار معنای این براتون واضح‌تر می‌شود.


اصلاً "الله" رو نمیشه به چیزی ترجمه کرد و معنا کرد. چرا؟

اصلاً "الله" رو نمیشه به چیزی ترجمه کرد و معنا کرد. چرا؟​

بنابراین ذات شد الله با یک تعیّن خاصی. پس الله یعنی اون ذات نامحدود. پس ما در فارسی یه وقت اگر بخواهیم الله رو معنا بکنیم بگیم یعنی خدا؛ این شد همون معنای لغوی! بنابراین اصلاً الله رو نمیشه به چیزی ترجمه کرد و معنا کرد. چرا ؟ چون الله یعنی اون ذات. هر وقت که می‌گویید الله فقط می‌توانید این تصور رو بکنید که اون ذات نامحدود، ذاتی که صرف وجود است. هستی مطلق است. این می‌شود لفظ الله.


معنای لغوی و ریشه "الله": یعنی آن ذاتی که عقول در آن حیران‌اند.

معنای لغوی و ریشه "الله": یعنی آن ذاتی که عقول در آن حیران‌اند.​

بعد خدمت شما که عرض می‌شود... بر همین اساس حالا می‌گویند: الله اون ذاتی که مستجمعِ جمیع صفات کمال است؛ اشاره به همین معنا دارد. و یه معنای لغوی هم برای الله، که یک ریشه گفته‌شده؛ این هم یه تناسب داره عرض بکنم. بعد گفتند الله اصلش و ریشه اون بوده است "اله". بعد در اثر کثرت استعمال، این حمزه حذف شده؛ یک الف و لام به اون اضافه شده؛ و شده "الله". بعد کلمه "اله" به معنای اون مألوه است. حالا مألوه یعنی چی؟ مألوه می‌فرمایند: یعنی اون ذاتی که عقول دَرَش محیّرند؛ حیران‌اند. نمی‌توانند اون رو درکش بکنند. البته معنای ظاهری "اله" به معنای معبود هست. ولی اصل اون یعنی اونی که "متحیرٌ فیه". انشا الله وقتی معنای اکبر رو بگم یه مقدار نزدیک می‌شویم به این معنای شریف. اون وقت اینجا فقط سکوت است؛ اصلاً نمیشه دیگه حرف زد؛ دیگه جلوتر نمیشه رفت. کانه عرض کردم شما درباره ذات نامحدود می‌توانید حرف بزنید؟ هستی مطلق را می تونید درباره‌اش چیزی بگید؟ هر چی بگویید اون رو محدودش کردید. پس بنابراین این معنای اسم شریف الله است.


"الله" موصوف همۀ اسماء دیگر حق است.

"الله" موصوف همۀ اسماء دیگر حق است.

خوب، حالا این‌که گفته می‌شود الله یعنی اون ذات؛ پس الله می‌شود موصوف همۀ اسماء دیگر حق و هیچ وقت الله خودش صفت واقع نمی‌شود. یه توضیح بدم خدمت شما: الآن یه نفر مریض است؛ شفا پیدا می‌کند. یعنی خدای سبحان با اسم شافی او رو شفا داد. این که گفته می‌شود اسم شافی؛ یه توضیح اینجا بدم بعد اون وقت ادامه عرضم را خدمت شما میگم. ما در هر حالی از حالاتمون تحت اسمی از اسماء حق قرار می‌گیریم. که حالا با این توضیح شافی که می‌خوام بگم اون وقت این معنا براتون انشا الله واضح می‌شود. خوب اسم شافی خودش یه اسم جزیی است که تحت اسم شریف رزّاق است؛ یا، رازق. چرا؟ چون یکی از اقسام رزق همین شفا است. رزق فقط تنها آب و غذای خوردنی ما که نیست. الآن توفیق ما امشب برای نماز و یا حتی گفتن یا شنیدنِ این مطالب یه رزق است. شفای مریض هم یه رزق است. بعد اسم شافی تحت پوشش اسم رزّاق است؛ یا رازق. دومرتبه، خود اسم شریف رازق یه اسم جزیی دیگری است که تحت پوشش اسم شریف خالق است. دقت فرمودید؟ خالق دوباره یه اسم‌های زیرگروه دارد. یکیش رازق است. چون اون خالق است؛ رزق میده؛ پس اسم رازق میشه زیرگروه خالق. دومرتبه، خود اسم شریف خالق یه اسم جزیی است که زیرگروه یا زیرِ پوشش اسم شریف قادراست. چون او قادر است؛ یکی از شئونات قدرت، خلق کردن است. بعد اسم شریف قادر، باز خودش میشه یه اسم جزیی؛ که تحت پوشش اسم شریف الله است. ببینید این سلسه رو دقت کنید. حالا بقیۀ اسماء هم همین‌اند.


سه آیۀ زیبای سوره حشر در مورد اسم شریف "الله".

سه آیۀ زیبای سوره حشر در مورد اسم شریف "الله".

این آیات هم حیفم میاد اینجا براتون عرض نکنم. خیلی زیباست. دقت بکنید. سه تا آیۀ آخر سورۀ حشر رو دقت بکنید. وقتی‌که خدای سبحان می‌خواد راجع به اون ذات صحبت بکند؛ می‌فرماید: "هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ" ] اوست‏ خدايى كه غير از او معبودى نيست دانندۀ غيب و آشكار است[. ببینید اینها درواقع همه اشاره هست به این اسماء شریفه‌ای که مربوط به ذات است. و بعد: "هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ"] اوست‏ خدايى كه غير از او معبودى نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمتگر مهربان[. آیۀ دوم هم مربوط به ذات است. "هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ" ]اوست‏ خدايى كه جز او معبودى نيست همان فرمانرواى پاك سلامت[بخش و] مؤمن [به حقيقت‏ حقه خود كه] نگهبان عزيز جبار [و] متكبر [است][. درست؟ اما در آیۀ سوم یک‌دفعه می ببینید لحن عوض میشه. "هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ" ] اوست‏ خداى خالق نوساز [. اولِ آن دو آیۀ شریفه هست: "هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ" ] اوست‏ خدايى كه غير از او معبودى نيست [. اما این آیه فقط می‌فرماید: "هو الله". می‌خواهد الله رو درواقع معرفی بکند. می گه اون الله، بعد دیگه بقیه ی اسماء میشن زیرِ پوشش او. می‌گوید: "هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ " ]اوست‏ خداى خالق نوساز صورتگر [كه] بهترين نامها [و صفات] از آن اوست[ . پس تمام اسماء حُسنی میشن زیرِ پوشش اسم شریف الله. درست؟ بعد آخر فرمودند: " يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ "] آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او می‌گویند و او عزيز حكيم است[.


رسیدن به مقام شهید با خواندن سه آیۀ زیبای آخر سورۀ حشر.

رسیدن به مقام شهید با خواندن سه آیۀ زیبای آخر سورۀ حشر.​

خب، این آیات خیلی آیات خاصی است. حالا که این آیات رو تلاوت کردیم؛ یک نکته هم راجع به این سه تا آیه خدمتون عرض بکنم که انشا الله قدرشو بدونید. می‌فرمایند: اگر کسی این آیات رو اول صبح و اول شب، سه مرتبه تلاوت بکند؛ در بین این ساعات اگر از دنیا برود؛ خدا به او مقام شهید را می‌دهد.
یعنی شما اول صبح بعد از اذان این سه تا آیه رو سه مرتبه تلاوت کنید؛ اول مغرب هم که خورشید غروب کرد این سه تا آیه رو سه مرتبه تلاوت بکنید؛ به‌هرحال شخص وقتی از دنیا میره یا شب از دنیا میره یا روز، خداوند او را با مقام شهادت از دنیا می‌برد. لازم نیست حتماً شهید بشی(شهید ظاهر)! با مقام شهادت از دنیا می‌روی. حالا بگذرم! قرض اینکه پس الله یعنی اون ذات؛ بعد اون وقت اسماء حُسنی دیگه همه زیرِ پوشش اون ذات‌اند.


معنای اکبر در "الله ‌اکبر"، علت شروع اذان با تکبیر و " اَشهدُ انْ لا اِلٰهَ الا الله " و ...

معنای اکبر در "الله ‌اکبر"، علت شروع اذان با تکبیر و " اَشهدُ انْ لا اِلٰهَ الا الله " و ...​

عرض کردم انشا الله برسیم به "اکبر"، اونوقت این "اکبر" خیلی معنا داره. من می‌خواهم انشا الله عرض کنم خدا انشا الله توفیقمون بده جلسۀ آینده رو بتونم این معنای " اکبر" که واقعاً یک معنای خاص، یه عظمت خاص است؛ [را توضیح بدهم]. حالا انشا الله روزی بشه جلسه آینده خدمت شما عرض می‌کنم که بعد می‌بینم این لفظ چقدر عظمت دارد.


حالا چرا اذان با "الله اکبر" شروع می‌شود؟

حالا چرا اذان با "الله اکبر" شروع می‌شود؟​

حالا چرا اذان با این شروع می‌شود؟ واقعاً نکات عظیمه ای است. گاهی اوقات نمی‌دونم چی عرض بکنم! حالا بعد انشا الله می‌رسیم که اذان ما با تکبیر شروع می‌شود؛ بعد با "اَشهدُ انْ لا اِلٰهَ الا الله" ]گواهی می‌دهم، خدایی جز خدای یگانه الله نیست[. خیلی جالبه در اینجا " لا اِلٰهَ الا الله "] خدایی جز خدای یگانه الله نیست[ با اَشهَدُ است؛ بعد همین "لا اِلٰهَ الا الله" در آخر بدون "اَشهَدُ" و شهادت است! چرا؟ این یه سرّ عظیمی دارد؛ که چرا اول با اَشهَدُ (شهادت میدم)، و آخر فقط با "لا اِلٰهَ الا الله"؟ که این اشاره‌ای به درواقع آیه‌ای از آیات قران کریم است که خدای سبحان مارو درواقع مؤدب کرده به این ادب؛ که حالا عرض می‌کنیم انشا الله.


لفظ شریف "الله" چند مرتبه در قرآن به‌کاربرده شده است؟

لفظ شریف "الله" چند مرتبه در قرآن به‌کاربرده شده است؟​

بسیار خوب، حالا اجازه بدین معنای اکبر رو وارد نشیم. چون خودش حداقل یه جلسه کامل رو بیشتر نیاز داره که دربارش عرض بکنیم. انشا الله جلسۀ آینده عرض می‌کنم. فقط از جهت اطلاعتون عرض بکنم این لفظ شریف "الله"، دو هزار و ششصد و نود هشت مرتبه در قرآن کریم به‌کاربرده شده.
خوب، خدا انشا الله روزیمون بکند. ...


بهترین انگیزه برای پیاده‌روی اربعین چیست؟

Related Posts