اربعین حسینی

اربعین حسینی

​از میان خیمه گاه صدایی به گوش می رسد... 

صدای کودکانی که به سوی عمو می آیند و تقاضای آب می کنند،العطش الطش.....

صدای بی قرار نوزادی تشنه در آغوش مادر... 

صدای برخورد شمشیرهای تیز خائن کوفی بر زره های آغشته به خون.... 

صدای گوشخراش برخورد سم اسبها به پیکر بی جان و بی گناه و مظلوم کربلا...

صدای هق هق گریه زنان و کودکان معصوم خاندان مقدس پیامبر.... 

صدای شکسته شدن قلب فرشتگان.... 

صدای "هَل مِن ناصر یَنصُرنی ؟"....

آیا یاری دهنده ای هست که مرا یاری کند.... 

هرچه است،زیبایی است، تسلیم است و رضایت و اینک چهل روز از آن روز غمبار و خونین می گذرد... 

و اینک صدای مشت آهنین اسلام و طنین زنده ماندن آن در قلب آیندگان.. به راستی این چه مرگی است که شکوهش تاریخ را به زانو درآورده؟ و مرگ نه .... که حیات است.


اربعین در لغت:

​اربعین در لغت به معنای چهلم است و در اصطلاح به بیستم صفر ۶۱ هجری قمری، چهلمین روز شهادت امام حسین علیه السلام گفته می شود. اربعین، مطابق نظر شیخ مفید و شاگردش شیخ طوسی ، زمان بازگشت اهل حرم از دمشق به مدینه است...

ابراهیم آیتی می‌نویسد: "جابر بن عبدالله انصاری، بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام حسین علیه السلام وارد کربلا شد و سنت زیارت اربعین به دست او تأسیس گردید". 

دشمنان امام حسین علیه السلام تلاش می کردند تا حادثه کربلا به کلی از ذهن ها برود و حتی کسانی را که برای زیارت امام حسین علیه السلام می آمدند را شکنجه می کردند و به شهادت می رساندند، در زمان متوکل از خلفای عباسی همه قبرهای کربلا را شخم زدند و مزرعه نمودند. دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين عليه‏السلام، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند. مردم را از آمدن براى زيارت قبر امام حسين عليه‏السلام، منع كردند. شيعيان هم براى مقابله با اينها، از هر مناسبتى استفاده مى‏كردند كه يكى از اين مناسبت‏ها، حادثه روز اربعين است.

يكى از نشانه‏هاى مؤمن، زيارت امام حسين عليه‏السلام در روز اربعين است. از حضرت امام حسن عسكرى عليه‏السلام روايت شده است كه علامت‏هاى مؤمن پنج چيز است؛ پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانه ‏روز، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشانى بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن و يكى از وظايف شيعيان را اهتمام به زيارت اربعين بر شمرده‏اند.


بازگشت اسرا به مدینه:

​سفر طولانی اهل بیت(ع) که از مدینه (در شب 28 رجب سال 60 هجری) آغاز شده بود ،سرانجام به مدینه ختم شد. اهل بیت امام حسین علیه السلام که پس از واقعه کربلا به عنوان اسیر به شام اعزام شده بودند به دستور یزید راهی مدینه شدند و در بیستم ماه صفر سال 61 هجری به مدینه بازگشتند. 

امام سجاد علیه السلام قبل از ورود به مدینه "بشیر بن جذلم" را که در سرودن شعر توانایی داشت، به شهر فرستاد تا خبر ورود اهل بیت علیه السلام و شهادت امام حسین علیه السلام را اعلام کند. بشیر به شهر آمد و این اشعار را در رثای امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا خواند: 

                           یا اهل یثرب لا مقام لکم به                            قتل الحسین فادمعی مدرار 

                           الجسم منه بکربلا مضر                                والراس منه علی القناة یدار 

"ای اهل مدینه دیگر در مدینه نمانید، حسین را کشتند، جسم عریان او را در کربلا رها کردند و سر او را بالای نیزه شهر به شهر گرداندند."  

او خبر شهادت امام حسین علیه‌السلام را اعلام کرد. سپس گفت: هم اکنون علی بن حسین علیه السلام با عمه ها و خواهرانش، نزدیک شهر رسیدهاند و من قاصد او هستم که جای او را به شما نشان دهم. مردم با گریه و زاری به استقبال اسرا شتافتند. امام سجاد علیه السلام در بین مردم به سخنرانی پرداخت و خبر شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش و اسارت اهل بیتش را اعلام کرد. آن حضرت، سایر مصائب کربلا همچون بر نوک نیزه کردن سر آن حضرت و شهر به شهر گرداندن اسرا را اعلام نمود. 

در بخشی از سخنان امام سجاد علیه السلام آمده است: "کدام دلى است که در این مصیبت نسوزد؟ و کدام چشمى است که نگرید؟ اى مردم مى‏دانید که ما را پراکنده ساختند و به اسارت گرفتند و بى‏آنکه جرمى داشته و یا کار ناپسندى انجام داده و یا تغییرى در دین اسلام داده باشیم ما را از خانه و کاشانه آواره ساختند. اى مردم کدام قلبى است که از کشتن او شکسته نشود؟ و کدام دلى است که در این مصیبت محزون و غمناک نگردد؟ و کدام چشمى است که به یاد او اشک نریزد؟ و کدام گوشى است که از این فاجعه که به اسلام وارد ساختند، توان شنیدن آن را داشته باشد؟ هرگز با پیشینیان ما این چنین رفتار نکرده بودند. به خدا چنانچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جاى سفارشى که درباره ما کرده بود، فرمان میداد که با ما نبرد کنند، هرگز از این بدتر نمى‏کردند.

" انا للّه و انا الیه راجعون"، این مصیبت بزرگ و فاجعه سهمناک که بر ما روى آورد تا چه اندازه دردناک و سوزنده و سخت و تلخ بود. از خداى مى‏خواهیم که در برابر این شداید و مصائب اجر و رحمت عطا کند و از دشمنان ما انتقام کشد و داد ما مظلومان را از ستمکاران بازجوید. زیرا که او عزیز و انتقام‏گیرنده است." امام سجاد علیه السلام در مدینه با روشی خاص فعالیت‏های خود را علیه حکومت وقت ادامه داد. ایشان با کناره‏گیری از حرکتهای تند و مسلحانه موجود، به مبارزه‏ای آرام و اثربخش در قالب زنده نگه ‏داشتن یاد و خاطره قیام عاشورا با گریه و یادآوری مصائب کربلا، تبیین معارف اسلامی در قالب دعا و نیایش، بیان فضایل اهل‏بیت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و تداوم امامت و رهبری شیعیان راستین، دست زد. 

صحیفه سجادیه و "رساله حقوق " و "رساله زهد" آن حضرت یادگاری از تعالیم تربیتی و اخلاقی او است و روشی دیگر از مبارزه وی با نظامِ فاسد و مفاسد عصر خویش را نشان می‏دهد. امام زین العابدین علیه السلام که تا 34 سال پس از واقعه کربلا زنده ماند، همواره تلاش می کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. هرگاه آب می نوشید به یاد پدر بود بر مصایب امام حسین علیه السلام گریه می کرد و اشک می ریخت. در روایتی آن حضرت به عنوان یکی از "بکائون"( بسیار گریه کنندگان) ذکر شده است.

امام صادق علیه السلام فرمود: بسیار گریه کنندگان پنج نفرند: آدم علیه السلام ، یعقوب علیه السلام ، یوسف علیه السلام ، حضرت فاطمه سلام الله علیها و علی بن حسین علیه السلام.

امام سجاد علیه السلام در هر شرایطی نام و یاد شهدای کربلا به ویژه پدر گرامی شان اباعبدالله الحسین علیه السلام را زنده نگه می داشتند و بر مظلومیت ایشان می گریستند؛ هر گاه غذایی برای حضرت می آوردند، گریه می کرد. یکی از غلامان آن حضرت عرض کرد: آقا می ترسم هلاک شوید. حضرت فرمود: من شکوه و غم واندوه خویش را نزد خدا می برم و از خدا می دانم چیزی را که شما از جانب او نمی دانید.هر گاه کشته شدن فرزندان فاطمهسلام الله علیها را یاد می کنم بی اختیار بغض گلویم را می گیرد و اشکم جاری می گردد. ایشان می فرمود: یعقوب پیغمبر دوازده پسر داشت، خداوند یکى از پسرانش را از نظر او غایب کرد و از حزن و اندوه دوری آن پسر موى سرش سفید گردید و پشتش خمیده و چشمش از بسیارى گریه نابینا شد، و حال آن که پسرش در دنیا زنده بود، و لکن من به چشم خود پدر و برادرم را با هفده تن از اهل بیتش، کشته و سر بریده دیدم، پس چگونه حزن من به پایان رسد و گریه‏ام کم شود؟ 

حضرت زینب سلام الله علیها نیز در مدینه اقداماتی را در تبلیغ اهداف و پیام امام حسین علیه السلام و زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان کربلا انجام داد که موجب ترس و وحشت حکومت یزید گردید. حضرت زینب سلام الله علیها پس از ورود به مدینه و استقبال جمع زیادی از گروه‌های عزادار از وی "به طرف مسجد پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم حرکت کرد و در مقابل درب ورودی روضه نبوی در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت: «یا جَدَّاه إِنّی ناعِیةٌ إِلَیْکَ أخِی الْحُسَیْنَ» ای جد بزرگوار،من خبر مرگ برادرم حسین علیه السلام را براى تو آورده‏ام. زینب پیوسته گریه مى‏کرد و اشک و آهش تمامى نداشت و هر بار که به برادرزاده‏اش على بن الحسین علیه السلام مى‏نگریست، اندوهش تازه و غمش افزوده مى‏شد. سخن زینب سلام الله علیها گویی آتش قیامی بود که علیه امویان شعله می‏گرفت. ام‌کلثوم نیز هنگام ورود به مدینه اشعاری در رثای امام حسین علیه السلام سروده است. 

حضور حضرت زینب سلام الله علیها در مدینه موجب شد که فرماندار مدینه؛ "سعید بن عمرو" احساس خطر کند. از این رو نامه‏ای به یزید نوشت و او را از جریان امر و چگونگی خطر دعوت حضرت زینب سلام الله علیها آگاه نمود. بلافاصله از سوی یزید دستوری دائر بر اخراج آن حضرت از شهر رسید؛ امّا حضرت زینب سلام الله علیها به موضع‏گیری پرداخت و گفت: خدا می‏داند چه بر سر ما آمده است، یزید مردان برگزیده ما را به شهادت رسانید و ما را بر فراز محمل شتران به این سوی و آن سوی کشانید. به خدا قسم ما از این شهر خارج نمی‏شویم هر چند که خون¬هایمان ریخته شود. اما سرانجام با حضور زنان بنی‏ هاشم و اصرار آنها حضرت زینب سلام الله علیها ناچار دومین هجرت خود را آغاز نمود. برخی روایات دلالت بر حضور او در مصر و ادامه زندگی در این شهر تا پایان عمر (سال 62 ه ق) دارند. برخی روایات نیز مقصد او را شام معین کرده و حتی مرقد آن حضرت را در دمشق، محلی که اینک به این نام مشهور است، می‏دانند.


احادیثی پیرامون سید الشهدا امام حسین علیه السلام:

​پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لا تَبرُدُ أبَداً 

كشته شدن حسين علیه السلام چنان داغى در دل مؤمنان است كه هرگز سرد نشود.

ابو حمزه ثمالى گويد: 

از امام سجاد عليه السلام در مورد زيارت امام حسين عليه السلام پرسيدم، حضرت فرمود: "هر روز آن حضرت را زيارت كن، اگر نمى‏ توانى هفته‏ اى يك بار، اگر نمى‏ توانى ماهى يكبار، پس كسى كه اصلا آن حضرت را زيارت نكند، درحقيقت حريم رسول الله را خفيف شمرده است". پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) در ضمن حديث بلندى مى‏ فرمايد: كربلا پاكترين بقعه روى زمين و از نظر احترام بزرگترين بقعه‏ ها است و الحق كه كربلا از بساطهاى بهشت است. امام صادق (عليه السلام) فرمود: هيچ پيامبرى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه مى‏ خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين (عليه السلام) مشرف شوند، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آنجا عروج كنند.

مسایل قرآنی پیرامون نماز(2)
مسائل قرآنی پیرامون نماز(1)

Related Posts